از طریق منوی جستجو مطلب مورد نظر خود در وبلاگ را به سرعت پیدا کنید
روش اندازه گیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا در 7 مرحله
سرفصلهای مطلب
به عنوان یک بازاریاب محتوا، بازده را اندازه گیری می کند روی سرمایهگذاری در تلاشهای بازاریابی محتوای شما میتواند به شما احساس بهتری از سهم محتوای شما در نتیجه کسبوکار بدهد. با ردیابی مکرر KPIهای محتوای خود، می توانید بازگشت سرمایه برنامه بازاریابی محتوای خود را اندازه گیری کنید و تصمیمات سرمایه گذاری آگاهانه ای برای بهبود نتایج خود بگیرید.
آنچه خواهید آموخت
- ROI بازاریابی محتوا چیست و چگونه آن را به درستی اندازه گیری کنیم
- چرا اندازه گیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا برای دستیابی به موفقیت با محتوای شما بسیار مهم است
- مدلهای مختلف انتساب محتوا که ممکن است در نظر بگیرید
- اهداف بازاریابی محتوا و KPI برای ردیابی موفقیت بازاریابی محتوا
- روش اندازه گیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا
بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا چیست؟
ROI بازاریابی محتوا معیاری است که برای اندازه گیری اثربخشی تلاش های بازاریابی محتوای شما در ایجاد درآمد در مقایسه با هزینه ها استفاده می شود. اندازه گیری بازگشت محتوای شما روی سرمایه گذاری می تواند به شما کمک کند تعیین کنید که آیا استراتژی بازاریابی محتوای شما بازده سودآوری دارد یا خیر روی هزینه هایی که متحمل می شوید و زمینه های بهبود را شناسایی کنید.
ROI محتوا همچنین می تواند راهی برای سنجش میزان عملکرد محتوای یک شرکت از نظر تولید سرنخ، افزایش ترافیک وب سایت و سایر اهداف تجاری باشد. بازده مالی حاصل از تلاشهای بازاریابی محتوای خود را با هزینههای مربوط به تولید و توزیع آن محتوا مقایسه کنید تا ROI محتوای خود را محاسبه کنید.
محاسبه فرمول ROI بازاریابی محتوا
برای محاسبه ROI بازاریابی محتوا، باید هزینه ایجاد و توزیع محتوای خود را از درآمد حاصل از آن محتوا کم کنید و سپس آن عدد را بر هزینه ایجاد و توزیع محتوا تقسیم کنید. این به شما درصدی می دهد که نشان دهنده بازده است روی سرمایه گذاری برای تلاش های بازاریابی محتوای شما
فرمول محاسبه بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا در اینجا آمده است.
بیایید از یک مثال ساده از یک پست وبلاگ برای نشان دادن این فرمول استفاده کنیم.
فرض کنید به یکی از نویسندگان مستقل خود، نرخ ساعتی 45 دلار برای پست وبلاگ خود پرداختیم روی «استراتژیهای تولید تقاضا» که 6 ساعت برای تحقیق و نگارش آنها زمان میبرد. این 270 دلار هزینه ایجاد خواهد بود.
سپس به مدت دو ساعت 30 دلار در ساعت به یک متخصص توسعه پرداخت کردیم تا از طریق یک کمپین تبلیغاتی لینک بیلدینگ این خبر را منتشر کند. در کل 60 دلار
400 دلار هم خرج کردیم روی فیس بوک برای تبلیغ پست وبلاگ تا ما بتوانیم تعیین کنیم که چقدر خوب است page در حال تبدیل بود، به جای اینکه منتظر بمانید تا در رتبه بندی جستجو قرار گیرد. ما اکنون در هزینه های توزیع محتوا 460 دلار هستیم.
با جمعبندی هزینههای تولید محتوا و تبلیغات، مجموع 730 دلار متحمل شده است روی پست وبلاگ ما
برای ساده نگه داشتن چیزها، این بدان معنی است که برای شکستن قیمت باید حداقل 8 عدد را بفروشیم ضروری است 89 دلار (730 دلار تقسیم بر ما) برنامه ریزی می کند ضروری است طرح). این می تواند 1 باشد ضروری است طرحی که کاربر حداقل 8 ماه یا 8 طرح در یک ماه نگه می دارد. البته میتواند به معنای ترکیبی از دیگر برنامهها و ارزشهای طول عمر باشد.
فرض کنید بعد از 3 ماه می توانیم 15 را نسبت دهیم ضروری است برای خرید این مقاله برنامه ریزی کنید. با استفاده از فرمول ROI بازاریابی محتوا، این شکل به نظر می رسد.
این به بازگشت سرمایه 83٪ بعد از 3 ماه تبدیل می شود که خیلی بد نیست.
اما نکته مهم در مورد بازاریابی محتوای موتورهای جستجو این است که این مقاله به طور بالقوه می تواند کاربران را تا ابد جذب کند، تا زمانی که به روز و مرتبط باشد. پس از یک سال، من به طور بالقوه می توانم 40 فروش داشته باشم که به من بازگشت سرمایه 388٪ می دهد.
با مقایسه هزینه ها و نتایج، می توانید تعیین کنید که آیا استراتژی بازاریابی محتوای شما بازدهی مثبتی دارد یا خیر روی سرمایه گذاری. ROI مثبت به این معنی است که درآمد حاصل از محتوا بیشتر از هزینه ایجاد و تبلیغ آن است، در حالی که بازگشت سرمایه منفی به این معنی است که هزینه ها از درآمد ایجاد شده بیشتر است.
اگر این مقاله فقط 3 فروش کل سال را برای ما به ارمغان آورد چه می شود؟ این ROI منفی 63٪ خواهد بود. مطمئناً، همچنان میتواند در نهایت چند کاربر دیگر وارد کند، اما به یاد داشته باشید، من میتوانم صدها پست وبلاگ داشته باشم روی وب سایت من.
و بسیاری از آنها کاربرانی را با بازگشت سرمایه مثبت وارد می کنند که به پرداخت یارانه به هر هزینه ای کمک می کند روی مقالاتی که عملکرد خوبی ندارند در این مثال، من خرید یک بار را در نظر گرفتم و هزینه منابع دیگر مانند ابزارها و طرحهای سفارشی را نادیده گرفتم، اما میخواهید هنگام محاسبه ROI بازاریابی محتوا، درآمد تکراری و هزینه نرمافزار را نیز لحاظ کنید.
بازاریابی محتوا به معنای ایجاد فروش با هر مقاله ای که منتشر می کنید نیست. در عوض، مقالات شما باید ابتدا ارزش ارائه دهند و با تصمیم خود به مخاطبان خود آموزش دهند process.
روش نسبت دادن ROI به محتوا
در مثال بالا، من یک موضوع ساده را نشان دادم مدل انتساب آخرین لمس که در آن ما تمام اعتبار فروش را به آخرین محتوایی که کاربر با آن تعامل داشت، دادیم. اگرچه این ممکن است سادهترین رویکرد برای بازاریابان محتوا برای اندازهگیری بازگشت سرمایه باشد، ممکن است بخواهید از مدلهای پیچیدهتر برای نسبت دادن ROI استفاده کنید.
مدل های انتساب در گوگل آنالیتیکس
در واقع، بازدیدکنندگان به دلیل یک محتوا به مشتری تبدیل نمی شوند. در عوض، با مصرف محتوای مفیدی که طی هفتهها، ماهها و حتی سالها با آنها طنینانداز میشود، با برند شما آشنا میشوند. در واقع، یک مطالعه توسط FocusVision کشف کرد که متوسط خریدار B2B 13 قطعه محتوا مصرف می کند قبل از تصمیم گیری
میتوانید از مدلهای اسناد برای تعیین اینکه کدام نقاط تماس در سفر مشتری باید برای تبدیل اعتبار دریافت کنند، استفاده کنید. در اینجا برخی از مدلهای انتساب مختلف که معمولاً در بازاریابی محتوا استفاده میشوند آورده شده است:
انتساب آخرین کلیک
این مدل تمام اعتبار یک تبدیل را به آخرین نقطه تماس اختصاص می دهد. در بازاریابی محتوا، این به معنای اعتبار بخشیدن به آخرین قطعه محتوایی است که مشتری قبل از تبدیل با آن تعامل داشته است.
انتساب اول کلیک کنید
این مدل تمام اعتبار را برای تبدیل به اولین نقطه تماس با مشتری می دهد. برای بازاریابی محتوا، این به معنای اعتبار بخشیدن به اولین قطعه از محتوای برند شما است که مشتری با آن تعامل داشته است.
انتساب خطی
این مدل اعتبار یکسانی را به هر نقطه تماس در سفر مشتری اختصاص می دهد. این به معنای تقسیم اعتبار یک تبدیل به طور مساوی بین تمام محتوایی است که مشتری با آنها تعامل داشته است. روی رسانه های اجتماعی، جستجوی ارگانیک، ویدئو، و حتی تیم فروش شما.
انتساب زوال زمان
این مدل به نقاط تماسی که از نظر زمانی به تبدیل نزدیکتر هستند اعتبار بیشتری می دهد. هنگام سنجش موفقیت بازاریابی محتوا، این به معنای اعطای اعتبار بیشتر به قطعات محتوایی است که مشتری درست قبل از تبدیل با آنها تعامل داشته است.
اسناد مبتنی بر موقعیت
این مدل به نقاط تماس در ابتدا و انتهای سفر مشتری اعتبار بیشتری می دهد. این به معنای اعطای 40 درصد اعتبار به اولین و آخرین محتوایی است که مشتری با آن تعامل داشته است، و 20 درصد به محتوای بین این تعاملات.
انتساب الگوریتمی
این مدل از الگوریتمهای یادگیری ماشین برای تخصیص اعتبار با تعیین اینکه کدام نقاط تماس در سفر مشتری مهمتر هستند، استفاده میکند.
توجه به این نکته ضروری است که هیچ مدل اسنادی کامل نیست و هر کدام نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند. بهترین رویکرد این است که تعیین کنید کدام مدل اسناد به بهترین وجه به اهداف بازاریابی محتوای منحصر به فرد شما کمک می کند. اگر چندین نوع مختلف کمپین بازاریابی محتوا دارید، میتوانید از ترکیبی از مدلهای اسناد مختلف برای نظارت و تجزیه و تحلیل مداوم دادهها استفاده کنید.
چرا اندازه گیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوای شما مهم است
اندازه گیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوایی مهم است زیرا به شما کمک می کند اثربخشی تلاش های بازاریابی محتوای خود را از نظر ایجاد فروش و درآمد کسب و کار خود تعیین کنید. محاسبه بازده محتوایتان به شما کمک میکند بفهمید کدام کمپینها کار میکنند، کجا پول را هدر میدهند، و چه تغییراتی را میتوان برای افزایش بازگشت سرمایهشان اعمال کرد.
در حقیقت، 70 درصد از بازاریابان کسانی که موفقیت در بازاریابی محتوا را می بینند، محاسبه بازده بازاریابی محتوا را تایید کرده اند.
می توانید از این اطلاعات برای انتخاب هوشمندانه در مورد روش خرج کردن پول و استفاده از منابع خود برای دریافت بهترین بازده استفاده کنید روی سرمایه گذاری شما اندازه گیری بازگشت سرمایه محتوا نیز در موارد زیر به شما کمک می کند:
اثبات نتایج
با اندازه گیری ROI بازاریابی محتوایی خود، می توانید به شرکت یا مشتریان خود نشان دهید که تلاش های بازاریابی محتوای شما نتایج ملموسی را ارائه می دهد و به اهداف تجاری کمک می کند، بنابراین منابع و بودجه اختصاص داده شده برای ایجاد آنها را توجیه می کند.
بهترین (و بدترین) انواع محتوا را شناسایی کنید
تجزیه و تحلیل ROI بازاریابی محتوا می تواند به شما کمک کند تشخیص دهید کدام نوع محتوا، کانال ها و تاکتیک ها در ایجاد نتایج موثرتر هستند و کدام یک ارزش سرمایه گذاری را ندارند.
با درک روشنی از اینکه چه چیزی کار می کند و چه چیزی نیست، می توانید تصمیمات مبتنی بر داده را برای بهینه سازی استراتژی محتوای خود و تمرکز تلاش های خود بگیرید. روی مناطقی که بهترین نتایج را ارائه می دهند.
روش اندازه گیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا
همانطور که قبلاً دیدیم، هزینه ایجاد و تبلیغ محتوای شما، به همراه درآمد مرتبط، معیارهای ضروری برای اندازهگیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا هستند. بنابراین بسیار حیاتی است که سیستم ها و اهداف مناسبی را در اختیار داشته باشید تا بتوانید این ارقام را به طور موثر اندازه گیری کنید. در اینجا 7 مرحله برای اندازه گیری ROI بازاریابی محتوای شما آورده شده است.
1. اهداف بازاریابی محتوایی خود را مشخص کنید
تعریف اهداف بازاریابی محتوای شما برای اندازهگیری بازگشت سرمایه ضروری است، زیرا مشخص میکند که موفقیت برای تلاشهای بازاریابی محتوای شما چگونه به نظر میرسد. با تعیین اهداف واضح و قابل اندازه گیری، می توانید پیشرفت خود را پیگیری کرده و استراتژی خود را در صورت نیاز برای دستیابی به آن اهداف تنظیم کنید.
بدون اهداف مشخص، ممکن است محتوایی تولید کنید که با مخاطبان هدف شما همخوانی نداشته باشد یا نتواند به نتایج ملموس تجاری دست یابد، که منجر به هدر رفتن تلاش و منابع شود.
با تعیین اهداف کسب و کار خود شروع کنید.
با کمپین بازاریابی محتوایی خود می خواهید به چه چیزی برسید؟ آیا می خواهید سرنخ ایجاد کنید، ترافیک وب سایت را افزایش دهید یا آگاهی از برند را بهبود بخشید؟ رهبری فکری چطور؟
تعیین اهداف مشخص و قابل اندازه گیری که با اهداف کلی شما همسو باشد، معیاری برای اندازه گیری ROI در اختیار شما قرار می دهد. اگر اهداف خود را برآورده نمی کنید، می توانید استراتژی محتوای خود را برای بهبود عملکرد و به حداکثر رساندن ROI تنظیم کنید.
نمونه ای از هدف بازاریابی محتوا می تواند افزایش 20 درصدی ترافیک وب سایت در طی سه ماه آینده با نوشتن پست های وبلاگ با کیفیت بالا و تبلیغ آنها باشد. روی رسانه های اجتماعی این یک هدف روشن، قابل اندازهگیری و محدود به زمان است که به شما امکان میدهد بدانید که چقدر خوب انجام میدهید. با پیگیری تعداد افرادی که در طول زمان از وب سایت شما بازدید می کنند، می توانید ببینید که آیا بازاریابی محتوای شما به شما در رسیدن به این هدف کمک می کند یا خیر و در صورت نیاز استراتژی خود را تغییر دهید.
2. شاخص های کلیدی عملکرد بازاریابی محتوا (KPI) خود را ایجاد کنید
هنگامی که اهداف بازاریابی محتوا را انتخاب کردید، گام بعدی ایجاد شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) است که به شما کمک می کند پیشرفت خود را پیگیری و اندازه گیری کنید. KPI ها اندازه گیری های خاصی هستند که شما از آنها برای تعیین میزان عملکرد بازاریابی محتوای خود استفاده می کنید.
ردیابی معیارهای کلیدی می تواند به شما کمک کند که زیر نظر داشته باشید روی بازاریابی محتوای شما چقدر خوب عمل می کند و بر اساس آن تصمیم می گیرید روی داده ها. تعریف نکردن شاخص های کلیدی عملکرد بازاریابی محتوا می تواند اندازه گیری اثربخشی و بازده را دشوار کند روی سرمایه گذاری تلاش های بازاریابی محتوای شما
شاخص های کلیدی عملکرد شما باید مشخص، قابل اندازه گیری و با اهداف محتوایی که در مرحله اول تعریف کرده اید، هماهنگ باشند. بسته به روی اهداف شما، برای ترافیک ارگانیک، تعامل با رسانه های اجتماعی، تولید سرنخ یا درآمد حاصله متفاوت خواهند بود. به عنوان مثال، اگر هدف محتوای شما تولید سرنخ های بیشتر است، شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) شما شامل تعداد سرنخ هایی است که دریافت می کنید، میزان تبدیل آهنرباهای سرب شما و هزینه هر سرنخ چقدر است.
برای تنظیم ردیابی برای اندازهگیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا، باید با شناسایی معیارها و KPIهایی که میخواهید ردیابی کنید، شروع کنید. این ممکن است شامل بازدیدکنندگان وب سایت، مشارکت در رسانه های اجتماعی، تولید سرنخ و درآمد ایجاد شده باشد. هنگامی که KPI های خود را شناسایی کردید، می توانید ردیابی را با استفاده از ابزارها و پلتفرم های مختلف مانند Google Analytics، ابزارهای تجزیه و تحلیل رسانه های اجتماعی و نرم افزار اتوماسیون بازاریابی تنظیم کنید.
3. ردیابی محتوای خود را تنظیم کنید
تنظیم ردیابی برای اندازه گیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوای شما برای استخراج داده هایی که برای اندازه گیری بازگشت سرمایه از استراتژی بازاریابی محتوای خود نیاز دارید، حیاتی است. بدون کمک ردیابی، ممکن است داده های تحلیلی لازم برای اندازه گیری تاثیر سرمایه گذاری بازاریابی محتوای خود را نداشته باشید. راهاندازی نکردن ردیابی برای اندازهگیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوایی شما میتواند منجر به عدم درک درست و نادرست شما شود و شما را در تاریکی قرار دهد.
می توانید از ابزارهای تحلیلی مانند Google Analytics یا Adobe Analytics برای تنظیم ردیابی محتوای خود استفاده کنید.
ردیابی رویدادها در گوگل آنالیتیکس
ردیابی سرنخ را با استفاده از نرم افزارهای اتوماسیون بازاریابی مانند اینها برای ردیابی فرم ارسالی، ثبت نام ایمیل و سایر فعالیت های تولید سرنخ تنظیم کنید. نرم افزار ردیابی خود را با نرم افزار CRM و پلتفرم های تجارت الکترونیک ادغام کنید تا درآمد حاصل از برنامه بازاریابی محتوای خود را ردیابی کنید.
ابزارهای تجزیه و تحلیل رسانه های اجتماعی می توانند به شما در اندازه گیری تعامل و ترافیک رسانه های اجتماعی کمک کنند. همچنین می توانید از پارامترهای UTM برای ردیابی منبع ترافیک خود و اندازه گیری اثربخشی کانال های بازاریابی مختلف استفاده کنید.
راهاندازی ردیابی تجزیه و تحلیل محتوا، دادههایی را در اختیار شما قرار میدهد تا محاسبه درآمد حاصل از محتوای شما و مقایسه آن با هزینههای بازاریابی محتوا را آسانتر کند.
4. هزینه های محتوای خود را محاسبه کنید
برای تعیین ROI بازاریابی محتوا، باید بدانید که چقدر هزینه می کنید روی تولید محتوا اگر هزینه های بازاریابی محتوای خود را ردیابی نکنید، ممکن است به خرج کردن ادامه دهید روی چیزهایی که بازده خوبی به شما نمی دهند روی سرمایه گذاری (ROI). به دلیل عدم درک در مورد هزینه واقعی ایجاد محتوای شما، اندازه گیری دقیق بازده شما دشوار خواهد بود روی سرمایه گذاری.
برای تعیین هزینه های بازاریابی محتوای خود، با شناسایی تمام هزینه های مرتبط با تولید و توزیع محتوا شروع کنید.
هزینه های بازاریابی محتوای شما ممکن است شامل موارد زیر باشد.
- محاسبه هزینه استخدام نویسندگان آزاد، طراحان گرافیک یا تولیدکنندگان ویدئو برای ایجاد محتوا برای وب سایت یا رسانه های اجتماعی شما.
- اندازهگیری هزینه تبلیغات رسانههای اجتماعی یا تبلیغ محتوای پولی برای توزیع محتوای شما در بین مخاطبان گستردهتر.
- ردیابی هزینه هر ابزار یا نرم افزاری که برای مدیریت برنامه بازاریابی محتوای شما استفاده می شود، مانند نرم افزار برنامه ریزی رسانه های اجتماعی یا ابزارهای SEO.
وقتی هزینههای بازاریابی محتوای خود را اندازهگیری میکنید، میتوانید به دقت بفهمید که هر کمپین یا ابتکار بازاریابی محتوا چقدر هزینه دارد. با دانستن اینکه چقدر هزینه می کنید روی محتوا، می توانید مکان هایی را برای کاهش هزینه ها، تخصیص مجدد منابع و بهبود استراتژی خود برای بهترین بازده پیدا کنید روی سرمایه گذاری شما
5. درآمد و نتایج کسب و کار را اندازه گیری کنید
درست مانند محاسبه هزینههای محتوای شما، اندازهگیری درآمد حاصل از بازاریابی محتوا برای تعیین بازگشت سرمایه شما ضروری است. بدون اینکه بدانید محتوای شما چقدر درآمد ایجاد می کند، هرگز نمی توانید به طور موثر ROI بازاریابی محتوا را اندازه گیری کنید. در درازمدت، توجیه پولی که خرج می کنید دشوار خواهد شد روی ساخت و تبلیغ محتوا
برای تعیین درآمد بازاریابی محتوای خود، باید با شناسایی جریان های مختلف درآمد حاصل از استراتژی بازاریابی محتوای خود شروع کنید. این می تواند شامل فروش از سرنخ های تولید شده توسط محتوا، پول ناشی از تبلیغات و حمایت مالی و سایر منابع درآمد باشد.
بیشتر بازاریابان در مورد اندازه گیری بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا، سرنخ ها را نادیده می گیرند، اما این اشتباهی است که شما نباید مرتکب آن شوید. اگر میانگین ارزش فروش و نرخ تبدیل سرنخ های خود را بدانید، می توانید درآمد بالقوه تولید شده توسط آن سرنخ های بازاریابی محتوا را تخمین بزنید.
به عنوان مثال، اگر 100 سرنخ دارید و می دانید که نرخ تبدیل شما 3.5٪ با ارزش سفارش متوسط 75 دلار است، می دانید که ارزش 100 سرنخ 3.5 تبدیل در هر 75 دلار است. که برابر با 263 دلار است.
یعنی ارزش هر لید 263 دلار تقسیم بر 100 سرنخ است. بنابراین هر سرنخ 2.63 دلار برای کسب و کار شما ارزش دارد.
همچنین می توانید بر اساس هر سرنخ، یک ارزش درآمد بالقوه را تعیین کنید روی نرخ تبدیل تاریخی یا میانگین ارزش طول عمر مشتری. تعداد سرنخ های تولید شده را در ارزش درآمد بالقوه ضرب کنید تا درآمد بالقوه ایجاد شده از ابتکار بازاریابی محتوای خود را محاسبه کنید.
با پیگیری میزان درآمدی که از کمپین های مختلف بازاریابی محتوا، مانند پست های وبلاگ، وبینارها، یا کاغذهای سفید کسب می کنید، می توانید نتایج خود را جدا کنید و بفهمید کدام نوع محتوا و پلتفرم بیشترین درآمد را به همراه دارد. البته، برای تعیین اینکه کدام جریان سودآورترین است، همچنان باید ROI را اندازه گیری کنید.
6. ROI بازاریابی محتوا را محاسبه کنید
برای اندازه گیری بازگشت شما روی سرمایه گذاری، تفاوت بین پولی که از تلاش های بازاریابی محتوای خود به دست آورده اید و پولی که خرج کرده اید را بر مقداری که خرج کرده اید تقسیم کنید. این فرمولی است که در بالا به شما نشان دادم:
برای مثال، اگر 10000 دلار خرج کرده باشید روی هزینه های بازاریابی محتوا و ایجاد درآمد 50000 دلاری، بازگشت سرمایه شما خواهد بود
- 5 بار یا
- 500% یا
- 5:1
به عبارت دیگر، هر دلاری که خرج می کنید روی بازاریابی محتوا پنج دلار درآمد ایجاد می کند. بد نیست اه
اندازه گیری بازده روی سرمایهگذاری در تاکتیکهای بازاریابی محتوای شما مهم است تا بتوانید ارزیابی کنید که تلاشهای بازاریابی محتوای شما چقدر خوب کار میکند، مکانهایی را برای بهبود پیدا کنید و استراتژی خود را برای به دست آوردن بیشترین بازگشت سرمایه بهینه کنید. با ردیابی معیارهای مربوطه و اندازهگیری بازگشت سرمایه، میتوانید تشخیص دهید که چه چیزی مؤثر است و چه چیزی مؤثر نیست و در مورد سرمایهگذاری محتوای خود در آینده تصمیمگیری آگاهانه بگیرید.
محاسبه بازده روی سرمایه گذاری (ROI) بازاریابی محتوای شما همچنین به شما کمک می کند ارزش موفقیت بازاریابی محتوای خود را به ذینفعان نشان دهید و از حمایت آنها برای گسترش بودجه بازاریابی خود برای پروژه های آینده بهره مند شوید.
7. ROI بازاریابی محتوای خود را نظارت و تجزیه و تحلیل کنید
شما باید مراقب باشید روی بازگشت بازاریابی محتوای شما روی سرمایه گذاری (ROI) زیرا سلیقه مصرف کنندگان با روند صنعت تغییر می کند که بر روش عمل آنها تأثیر می گذارد. نظارت مستمر بر معیارهای بازاریابی محتوای مرتبط برای ردیابی بازگشت سرمایه روی به طور منظم به شما کمک می کند تا روندها و الگوهای رفتار کاربر را شناسایی کنید و قبل از اینکه تأثیر منفی داشته باشند، آنها را تنظیم کنید.
نظارت بر بازگشت سرمایه (ROI) در زمان واقعی میتواند به شما کمک کند تا بفهمید کمپینهایتان چقدر خوب کار میکنند و کجا میتوانید تغییراتی ایجاد کنید. اگر بازده بازاریابی محتوای خود را پیگیری نکنید روی سرمایه گذاری (ROI)، می توانید منابع را هدر دهید و فرصت ها را برای به حداکثر رساندن بازده استراتژی خود از دست بدهید.
بدون نظارت بر بازگشت سرمایه بازاریابی محتوای خود، ممکن است متوجه نشوید که کمپین های شما عملکرد ضعیفی دارند. این می تواند منجر به کاهش ترافیک وب، تعامل و تبدیل شود که می تواند به کسب و کار شما آسیب برساند.
همچنین برای شما مهم است که اگر یک مدل درآمد تکرارشونده دارید، به اندازه گیری بازگشت سرمایه خود ادامه دهید. میتوانید هزینه جذب مشتری خود را با ارزش طول عمر آنها مقایسه کنید تا مشخص کنید چقدر طول میکشد تا به نتیجه برسید و بازدهی مثبت ایجاد کنید.
به عنوان مثال، اگر برای به دست آوردن یک مشتری از بازاریابی محتوای خود 1000 دلار هزینه داشته باشید، و مشتری متوسط 9 ماه با پرداخت 200 دلار در ماه همراه شما باشد، ارزش طول عمر مشتری شما 9 ماه در 200 دلار است که 1800 دلار است.
بازگشت سرمایه نهایی شما در این مورد 1.8 برابر یا 180٪ خواهد بود. نه منفی 80 درصد که بازدهی است که اگر فقط ROI را برای اولین خرید اندازهگیری کنید، محاسبه میکنید.
خوراکی های کلیدی
- اگر داری پول خرج می کنی روی با تولید و توزیع محتوا، باید میزان پولی که برای کسب و کار شما ایجاد می کند را پیگیری کنید
- ردیابی بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا میتواند به شما کمک کند تا تشخیص دهید کدام نوع محتوا و قالبها بهتر عمل میکنند و منابع و تمرکز را مجدداً تخصیص دهید. روی این مناطق
- اگر بازده را اندازه نگیرید روی سرمایه گذاری در بازاریابی محتوای خود، ممکن است منابع را هدر دهید و فرصت های بهبود و بهینه سازی استراتژی بازاریابی محتوای خود را از دست بدهید
- اندازهگیری موفقیت بازاریابی محتوا بر حسب بازدهی که ایجاد میکند میتواند برای اثبات تلاشهای بازاریابی و جلب حمایت از پروژهها و ایدههای جدید حیاتی باشد.
- بدون اندازه گیری ROI، توجیه هزینه هایی که متحمل می شوید دشوار خواهد بود روی محتوا و تعیین اثربخشی تلاش های شما
نتیجه
در نهایت، هدف تحلیل بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا این است که مشخص کند آیا سرمایه گذاری شما در بازاریابی محتوا بازدهی مثبتی برای کسب و کار شما ایجاد می کند یا خیر. اندازهگیری و تجزیه و تحلیل این معیارها میتواند به شما کمک کند مناطقی را که محتوای شما در آنها مؤثرتر است شناسایی کنید و برای بهینهسازی استراتژی محتوای خود تصمیمهای مبتنی بر داده بگیرید.
منتشر شده در 1403-03-10 18:47:02